تحقیق درباره جایگاه ذهن
↓↓ لینک دانلود و خرید پایین توضیحات ↓↓
فرمت فایل: word
(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:15
قسمتی از متن فایل دانلودی:
توجه به رابطه روانشناسي و سلامت نكته تازهاي نيست. گاه اهميت اين رابطه را با اصطلاحهاي اقتصادي بيان كردهاند و پيامدهاي مداخلههاي روانشناختي بر كاهش هزينههاي پزشكي را مورد نظر قرار دادهاند و گاه شواهدي مبني بر نقش روانشناسي در پيشگيري از مصرف مواد، كودكآزاري و يا … ارائه شدهاند. اين توجه در تعاريف مختلف نيز منعكس شده است. سازمان بهداشت جهاني، فقدان بيماري را نشانة سلامت ندانسته بلكه آن را براساس احساس بهزيستي جسماني، رواني و اجتماعي تعريف كرده است و انجمن روانشناسي امريكا نيز افزايش سلامت را در شمار وظايف اصلي خود قلمداد نموده است. بيترديد همه اين نكات واجد اهميتاند، در چهارچوب گسترش منطقي مهارتها و دانش روانشناختي قرار ميگيرند و لزوماً بايد ترغيب شوند.معهذا مؤلف اين مقاله مروري، از ديدگاههاي سنتي روانشناسي و سلامت و بحثهاي روزمره فراتر رفته است و شواهد تازهاي را براي درك سلامت و بيماري، زندگي و مرگ ارائه داده است. اگرچه وي علل، فرايند و نتايج هر بيماري را حاصل تعامل عوامل روانشناختي ـ اجتماعي ـ فرهنگي با عوامل زيست ـ شيميايي و فيزيولوژيكي دانسته اما يك ارتباط يكسويه بين اين عوامل را نميپذيرد و بر اين باور است كه عوامل جسماني از ديگر عوامل زندگي و تجربههاي ما، جدا و متمايز نيستند و ذهن به منزله كنشوري آشكار مغز و ديگر نظامهاي بدني داراي يك نقش حياتي در سلامت، بيماري و بهزيستي است.از زاويه تاريخي بايد گفت كه توجه به چگونگي رابطة ذهن و جسم از ديرباز مورد توجه دانشمندان بوده و فراز و فرودهاي متعددي داشته است. پيوند ناگسستني رواني و جسماني در جمله مشهور بقراط «شناخت يك بيمار مبتلا به يك بيماري بهتر از شناخت بيماري اوست»، به خوبي به تصوير كشيده شده است.پذيرش مفهوم جداييناپذيري بدن از ذهن تا زمان طرح ديدگاه دوگانهنگر رنه دكارت در قرن هفدهم تداوم يافت و سپس پاستور و بسياري از «شكارچيان ميكرب» كه راه وي را دنبال كردند، امكان غلبه بر بسياري از بيماريهاي عفوني را كه تا آن زمان از بلاياي نوع انسان محسوب ميشد، فراهم كردند و موجب شدند تا با افزايش طول عمر انسانها، سبكهاي زندگي آنها نيز تغيير كند و مجموعه جديدي از بيماريها به وجود آيد.معهذا، الگوي خطي پزشكي نميتوانست بدون توجه به متغيرهاي روانشناختي و جامعهشناختي، براي تبيين كاهش و افول بيماريها كفايت كند و اين نكته آشكار شد كه افزايش اميد و كاهش نااميدي ـ حتي بيش از پيشرفتهاي پزشكي ـ عامل تبيين كننده كاهش مرگ و مير در سراسر جهان است.
و….
دیدگاهتان را بنویسید